فود توریسم، داستان خوراکی ها / بخش اول

اگر شما هم از آن دسته افرادي هستيد كه وقت بستن بار و بنه سفر، چند كنسرو لوبيا و قارچ هم كنار كفش و لباس هايتان جاساز ميكنيد و يك بسته نان لواش هم ته چمدان ميخوابانيد، احتمالا يا به خاطر آينده نگري و حفظ آمادگي براي قرار گرفتن در موقعيت هاي اضطراري است كه كار خوبي ميكنيد و يا براي كم كردن هزينه هاي سفر است كه اين هم فكر خيلي درستي براي يك گردشگر است . يا حتي فكر ميكنيد غذاهاي شهر و كشور مقصد با ذائقه تان ناسازگار است و شايد مطابق با اعتقادات شما نيست . همه اين موارد ،كاملا درست، منطقي و قابل احترام هستند و هيچ بحثي در اين مورد نداريم اما هيچ فردي وجود ندارد يا بهتر بگويم كه حداقل من تا به حال نديده ام هيچ كسي با وجود دارا بودن يك يا چند دليل از دلايل بالا ، باز هم يكي از مهمترين خاطره هايش ، رفتن به رستوران مشهور فلان كشور، خريد سبزي و ادويه و ميوه از بازار محلي آن شهر ، ساندويچ خوردن در يك فست فود زنجيره اي، نوشيدن كوكتلِ آب ميوه هاي محلي در كافه هاي مركز شهر و يا خريدن بستني و دونات و ... از دكه ها و چرخ دستي هاي خياباني نباشد.
خوردن و آشاميدن ، به هر حال و هميشه جزو مهمترين لذت هاي سفر يك توريست است اما اگر تبديل به هدف ِ اصلي آن فرد از سفرش شود، آنوقت ، تبديل به "فوود توريسم" شده است.
وقتي توريست يا گردشگري سفر خود را اساسا با هدف آشنايي و چشيدن خوراكي ها و نوشيدني هاي مناطق و شهر ها و كشورهاي مختلف برنامه ريزي و آغاز كند، آن گردشگر، فوود توريست يا گردشگر خوراك و نوشيدني ناميده ميشود .
البته گردشگری خوراك و نوشيدني سابقه چنداني در دنيا ندارد و به اوايل قرن بيستم و زماني باز ميگردد كه اریک ولف مدیر اتحادیه بینالمللی توریسم غذا عبارت «گردشگری خوراک و پختنیها» را در مقالهای به كار برد
ادامه داستان خوراکی ها - فود توریسم در :
http://foodtourism.blogfa.com/